Friday, February 22, 2013

A*SH*N*A:MOHAMAD ZOHARIمحمد زهری

 شعر کوتاه، موجز ،سا ده و صریح  محمد زهری بیشتر به کلمات قصار می ماند
 و نشان از پاکی و زلالی روح شاعر دارد
کتابها و نمونه ا ثار 




محمد زهری 
زاده سلیمان آباد یا عباس آباد شهسوار ١٣٠٥
تا ١٥ ١سفند ١٣٣٢
لیسانس و دکتری زبان و ادبیات فارسی 
دبیر فارسی
 کتابدار کتابخانه ملی 
کتاب ها :
جزیره ١٣٣٥
گلایه ١٣٤٤
شبنامه ١٣٤٧ 
و تتمه ١٣٤٨ برگزیده شعر ها ١٣٤٨
مشت در جیب ١٣٥١
پیر ما گفت
برای هر ستاره
...
١
شبی از شب ها 
ای تو آیینه هر پاکی 
ای پاک با تو باور کردم 
که جهان خالی از آیینه پاکی نیست 
٢
شبی از شب ها 
پچ پش گنگی 
در خلوت یک کوچه 
طرح فریادی را 
در روشن فردا
 می ریخت
٣
من ماهیم 
تو شط بی تلاتم فرتوتی 
من 
در تو 
بر تو 
گریه بسیار کرده ام 
آیا تو هیچ بر من غمگین گریستی  


باز باید دست را با دست های دیگران پیوست
تا غروب کوچه بازی کرد
با کبوتر ها پیام ِ آسمان آورد
طاق ِ ایوان را پناه ِ بی پناهی ِ پرستو ساخت
*****
باز هم لبخند باید زد
گر چه شهر از زهر خند ِ دشمنی تلخ است
شهد باید شد
گوارا شد
دوست را باید میان ِ خیل ِ دشمن یافت
همنفس همراه باید شد
با هزاران مشعل از چنگال شب باید رهایی یافت
*****
شهر خالی نیست
گوش باش ! آواز می آید از آن خانه
مهربانی ، همدلی را می سراید
گوش باش !

No comments:

Post a Comment