Friday, February 1, 2013

A*SH*N*A:ESMAIL KHOIاسماعیل خویی



اسماعیل خویی
وقتی که من بچه بودم...

وقتی که من بچه بودم
پرواز یک بادبادک
می بردت از بام های سحر خیزی ی پلک
تا
نارنجزاران خورشید
آه
آن فاصله های کوتاه !

وقتی که من بچه بودم
خوبی زنی بود
که بوی سیگار می‌داد
و اشکهای درشتش
از پشت آن عینک ذره بینی
با صوت قرآن می آمیخت .

وقتی که من بچه بودم
آب و زمین و هوا بیشتر بود
و جیرجیرک
شبها
در متن موسیقی ماه و خاموشی ژرف
آواز می خواند

وقتی که من بچه بودم
لذت خطی بود
از سنگ
تا زوزه آن سگ پیر رنجور
آه .
آن دستهای ستمکار مظلوم !

وقتی که من بچه بودم
می شد ببینی
آن قمری ناتوان را
که بالش
زین سوی قیچی
با باد می رفت
می شد
آری
می شد ببینی
و با غروری به بیرحمی بی ریائی
تنها بخندی

وقتی که من بچه بودم
در هر هزاران و یک شب
یک قصه بس بود
تا خواب و بیداری خوابناکت
سرشار باشد

وقتی که من بچه بودم
زور خدا بیشتر بود

وقتی که من بچه بودم
بر پنجره های لبخند
اهلی ترین سارهای سرور آشیان داشتند
آه
آن روزها گربه های تفکر
چندین فراوان نبودند
وقتی که من بچه بودم
مردم نبودند .

وقتی که من بچه بودم
غم بود
اما
کم بود .

اردیبهشت ۴۷
----------------

 اسماعیل خویی ، در نهـم تیرماه ۱۳۱۷ در مشهـد زاده شد . او نسل ِسوم مهاجرانی است که از آذربایجان به خراسان کوچیده بودند. خویی دوره های ابتـدائـی و متوسطه را در مشهـد گذراند و درسال ۱۳۳۶ برای ادامـه ی تحصیل به تهران رفت . پس از فارغ التحصیل شدن از دانش سرای عالی به انگلستان رفت و در دانشگاه لندن در رشته ی فلسفـه دکترا گرفت . خویی پس از بازگشت از انگلیس در تهران اقامت گزید و تا قبل از این که از سوی ساواک ممنوع التدریس شود ، در دانشگاه تربیت معلم به آموزش پرداخت . در همین سال ها، خویی با یکی از هم کلاسی های خود در دانشگاه لندن که بانویی ایتالیائی به نام “ فـرانکا” بود ازدواج کرد. حاصل این ازدواج که بعدها به جدائی انجامید دو فرزند بود. نتیجه ی ازدواج دوم خویی که هم چون ازدواج نخست او نا موفق بود دو فرزند می باشد .

خویی در سال ۱۳۳۵ اولین مجموعه ی اشعارش را در مشهد چاپ کرد از چاپ کردن این مجموعه که از قضا مورد بحث و بررسی هم قرار گرفته بود، بزودی پشیمان شد و دفتر دوم اشعارش را نیز با شکی که نتیجه ی همان پشیمانی بود به چاپ نسپرد

شعرهای اسماعیل خویی تا کنون به زبان های مختلف ازجمله انگلیسی ، روسی، فرانسه ، آلمانی، هندی، اوکراینی و . . . ترجمه شده اند .

اسماعیل خویی به زبان انگلیسی تسلط دارد و به این زبان نیز فراوان شعر سروده است . نخستین مجموعه ی شعر های انگلیسی او با نام Voice of Exile امروز در دسترس ماست.

شعرِ خویی آنجا که اعماقِ جهانِ درون و انسانِ خویش را می کاود نو، زنده و امروزین است. شعر او در این جایگاه، هم نیمائی و هم مابعد نیمائی است؛ همان گونه که هم کلاسیک و هم مدرن است. شعر خویی قالب و سبک و نفوذ ویژه ی خود را دارد.

اسماعیل خویی ازِ پایه گذارانِ کانون نویسندگان ایران است و دو دوره نیز عضو هیأت دبیران آن کانون بوده‌است.

وی از مخالفان نظام جمهوری اسلامی است و هم اکنون در تبعید خودخواسته زندگی می‌کند.

 

کتاب‌شناسی اسماعیل خویی

      بی‌تاب، ۱۳۳۵، نادری، مشهد.
      بر خنگ راهوار زمین، ۱۳۴۶، توس، نهران: چ‌۴، ۱۳۵۷، جیبی، تهران
      بر بام گردباد، ۱۳۴۹، رز، تهران: چ‌۳، ۱۳۵۷، جیبی، تهران.
      زان رهروان دریا، ۱۳۴۹، زر، تهران: چ‌۳، ۱۳۵۷، جیلی، تهران،
      از صدای سخن عشق، ۱۳۴۹، رز، تهران: چ‌۳، ۱۳۵۷، جیبی، تهران.
      فراتر از شب اکنونیان، ۱۳۵۰، رز، تهران: چ‌۲، ۱۳۵۷، جاویدان، تهران.
      بر ساحل نشستن و هستن، ۱۳۵۲، رز، تهران: چ‌۲، ۱۳۵۷، جیبی، تهران.
      ما بودگان، ۱۳۵۷، جیبی، تهران.
      کابوس خون‌سرشتهٔ بیداران، ۱۳۶۳، شما، لندن، ۲ چ.
      در نابهنگام، ۱۳۶۳، شما، لندن.
      زیرا زمین زمین است، ۱۳۶۳، شما، لندن.
      در خوابی از همارهٔ هیچ، ۱۳۶۷، کانون فرهنگی نیما، لس آنجلس‌؛ چ۲، ۱۳۶۷، پیام، لندن.
      گزارهٔ هزاره، ۱۳۷۰، لندن، چ ۳، ۱۳۷۸، شرکت کتاب، لس آنجلس.
      از فراز و فرود جان و جهان، ۱۳۷۰، گستره، فرانکفورت.

      نگاه‌های پریشان به نظم، ۱۳۷۲، لندن.
      یک تکه‌ام آسمان آبی بفرست، ارس، لندن، چ ۳، ۱۳۷۸، شرکت کتاب، لس آنجلس.

      غزل‌قصیدهٔ آغوش عشق و چهرهٔ زیبای مرگ - ۱۳۷۶، نشر ویژهٔ شعر، لندن، چ ۳، ۱۳۷۸، شرکت کتاب، لس آنجلس.

      از میهن آن‌چه در چمدان دارم، ۱۳۷۶، نشرکتاب، لس آنجلس، چ ۲، ۱۳۷۸، نشر کتاب، لس آنجلس.
      غزل‌قصیدهٔ «من‌»های من، ۱۳۷۷، افرا، تورنتو
      غزل‌قصیدهٔ آغوش عشق و چهرهٔ زیبای مرگ و غزلقصیدهٔ «من‌»های من (چاپ دوم در یک دفتر)، ۱۳۷۸، نشر هومن، لس آنجلس.
      نهنگ در صحرا (بیستمین دفتر شعر)، ۱۳۷۸، نشر هومن، لس آنجلس.
      پژواک جان‌سرود دل‌آئینگان، انتشارات‌گردون، ۱۳۸۷، آ لمان، چ ۲، ۱۳۷۸، نشر کتاب، لس آنجلس.
      شاعر خلقم، دهن میهنم(کهنسرودها)، ۱۳۷۸، نشر هومن، لندن، چ ۲، ۱۳۷۸، نشر کتاب، لس آنجلس.
      جهان دیگری می‌آفرینم، ۱۳۷۹، آرش استکهلم.
      عشق این خردِ برتر، ۱۳۷۹، یوتاچ، آستین.
      تا انفجار گریه، ۱۳۷۹، یوتاچ، آستین.
      مجموعهٔ جهار دفتر (کیهان درد، سنگ بر یخ، از بام آه، جانانهٔ شعر و جان زیبایی) در یک کتاب، ۱۳۸۲، بنیاد اسماعیل خویی، آتلانتا.

      حافظ (ویراستهٔ دوکتاب از محمود هومن)، ۱۳۴۷، توس، تهران؛ چاپ ۴، جیبی، تهران.
      جدال با مدعی، ۱۳۵۰، سپهر، تهران؛ چاپ ۲، ۱۳۵۷، جاویدان، تهران.
      از شعر گفتن، ۱۳۵۰، سپهر، تهران.
      شعر چیست؟ (بحثی با دکتر محمود هومن)، ۱۳۵۵، امیر کبیر، تهران، چاپ ۲، امیر کبیر، تهران.
     آزادی، حق و عدالت (مناظره با دکتراحسان نراقی)، ۱۳۵۶، سپهر، تهران؛ چاپ ۲، ۱۳۵۷، جیبی، تهران.
    شناخت‌نامه، اردشیر محصص، ۱۳۳۵۷، جیبی، تهران.
     در پوست شیر، از: شون اوکیسی، ۱۳۵۰، رز، تهران؛ چاپ ۳، ۱۳۵۷، امیرکبیر، تهران.
   چنین گفت زرتشت، از: نیچه، کتاب اول (با داریوش آشوری)، ۱۳۵۲، زمان، تهران.

 


برگرفته از وبلاگ چراغ های رابطه 
با درود و سپاس ازاستاد نصرت درویشی گرامی
 با درود و سپاس از ایشان

http://www.nosratdarvishi.com/
اسماعیل خویی
وقتی که من بچه بودم...

وقتی که من بچه بودم
پرواز یک بادبادک
می بردت از بام های سحر خیزی ی پلک
تا
نارنجزاران خورشید
آه
آن فاصله های کوتاه !

وقتی که من بچه بودم
خوبی زنی بود
که بوی سیگار می‌داد
و اشکهای درشتش
از پشت آن عینک ذره بینی
با صوت قرآن می آمیخت .

وقتی که من بچه بودم
آب و زمین و هوا بیشتر بود
و جیرجیرک
شبها
در متن موسیقی ماه و خاموشی ژرف
آواز می خواند

وقتی که من بچه بودم
لذت خطی بود
از سنگ
تا زوزه آن سگ پیر رنجور
آه .
آن دستهای ستمکار مظلوم !

وقتی که من بچه بودم
می شد ببینی
آن قمری ناتوان را
که بالش
زین سوی قیچی
با باد می رفت
می شد
آری
می شد ببینی
و با غروری به بیرحمی بی ریائی
تنها بخندی

وقتی که من بچه بودم
در هر هزاران و یک شب
یک قصه بس بود
تا خواب و بیداری خوابناکت
سرشار باشد

وقتی که من بچه بودم
زور خدا بیشتر بود

وقتی که من بچه بودم
بر پنجره های لبخند
اهلی ترین سارهای سرور آشیان داشتند
آه
آن روزها گربه های تفکر
چندین فراوان نبودند
وقتی که من بچه بودم
مردم نبودند .

وقتی که من بچه بودم
غم بود
اما
کم بود .

اردیبهشت ۴۷
----------------

اسماعیل خویی ، در نهـم تیرماه ۱۳۱۷ در مشهـد زاده شد . او نسل ِسوم مهاجرانی است که از آذربایجان به خراسان کوچیده بودند. خویی دوره های ابتـدائـی و متوسطه را در مشهـد گذراند و درسال ۱۳۳۶ برای ادامـه ی تحصیل به تهران رفت . پس از فارغ التحصیل شدن از دانش سرای عالی به انگلستان رفت و در دانشگاه لندن در رشته ی فلسفـه دکترا گرفت . خویی پس از بازگشت از انگلیس در تهران اقامت گزید و تا قبل از این که از سوی ساواک ممنوع التدریس شود ، در دانشگاه تربیت معلم به آموزش پرداخت . در همین سال ها، خویی با یکی از هم کلاسی های خود در دانشگاه لندن که بانویی ایتالیائی به نام “ فـرانکا” بود ازدواج کرد. حاصل این ازدواج که بعدها به جدائی انجامید دو فرزند بود. نتیجه ی ازدواج دوم خویی که هم چون ازدواج نخست او نا موفق بود دو فرزند می باشد .

خویی در سال ۱۳۳۵ اولین مجموعه ی اشعارش را در مشهد چاپ کرد از چاپ کردن این مجموعه که از قضا مورد بحث و بررسی هم قرار گرفته بود، بزودی پشیمان شد و دفتر دوم اشعارش را نیز با شکی که نتیجه ی همان پشیمانی بود به چاپ نسپرد

شعرهای اسماعیل خویی تا کنون به زبان های مختلف ازجمله انگلیسی ، روسی، فرانسه ، آلمانی، هندی، اوکراینی و . . . ترجمه شده اند .

اسماعیل خویی به زبان انگلیسی تسلط دارد و به این زبان نیز فراوان شعر سروده است . نخستین مجموعه ی شعر های انگلیسی او با نام Voice of Exile امروز در دسترس ماست.

شعرِ خویی آنجا که اعماقِ جهانِ درون و انسانِ خویش را می کاود نو، زنده و امروزین است. شعر او در این جایگاه، هم نیمائی و هم مابعد نیمائی است؛ همان گونه که هم کلاسیک و هم مدرن است. شعر خویی قالب و سبک و نفوذ ویژه ی خود را دارد.

اسماعیل خویی ازِ پایه گذارانِ کانون نویسندگان ایران است و دو دوره نیز عضو هیأت دبیران آن کانون بوده‌است.

وی از مخالفان نظام جمهوری اسلامی است و هم اکنون در تبعید خودخواسته زندگی می‌کند.



کتاب‌شناسی اسماعیل خویی

بی‌تاب، ۱۳۳۵، نادری، مشهد.
بر خنگ راهوار زمین، ۱۳۴۶، توس، نهران: چ‌۴، ۱۳۵۷، جیبی، تهران
بر بام گردباد، ۱۳۴۹، رز، تهران: چ‌۳، ۱۳۵۷، جیبی، تهران.
زان رهروان دریا، ۱۳۴۹، زر، تهران: چ‌۳، ۱۳۵۷، جیلی، تهران،
از صدای سخن عشق، ۱۳۴۹، رز، تهران: چ‌۳، ۱۳۵۷، جیبی، تهران.
فراتر از شب اکنونیان، ۱۳۵۰، رز، تهران: چ‌۲، ۱۳۵۷، جاویدان، تهران.
بر ساحل نشستن و هستن، ۱۳۵۲، رز، تهران: چ‌۲، ۱۳۵۷، جیبی، تهران.
ما بودگان، ۱۳۵۷، جیبی، تهران.
کابوس خون‌سرشتهٔ بیداران، ۱۳۶۳، شما، لندن، ۲ چ.
در نابهنگام، ۱۳۶۳، شما، لندن.
زیرا زمین زمین است، ۱۳۶۳، شما، لندن.
در خوابی از همارهٔ هیچ، ۱۳۶۷، کانون فرهنگی نیما، لس آنجلس‌؛ چ۲، ۱۳۶۷، پیام، لندن.
گزارهٔ هزاره، ۱۳۷۰، لندن، چ ۳، ۱۳۷۸، شرکت کتاب، لس آنجلس.
از فراز و فرود جان و جهان، ۱۳۷۰، گستره، فرانکفورت.

نگاه‌های پریشان به نظم، ۱۳۷۲، لندن.
یک تکه‌ام آسمان آبی بفرست، ارس، لندن، چ ۳، ۱۳۷۸، شرکت کتاب، لس آنجلس.

غزل‌قصیدهٔ آغوش عشق و چهرهٔ زیبای مرگ - ۱۳۷۶، نشر ویژهٔ شعر، لندن، چ ۳، ۱۳۷۸، شرکت کتاب، لس آنجلس.

از میهن آن‌چه در چمدان دارم، ۱۳۷۶، نشرکتاب، لس آنجلس، چ ۲، ۱۳۷۸، نشر کتاب، لس آنجلس.
غزل‌قصیدهٔ «من‌»های من، ۱۳۷۷، افرا، تورنتو
غزل‌قصیدهٔ آغوش عشق و چهرهٔ زیبای مرگ و غزلقصیدهٔ «من‌»های من (چاپ دوم در یک دفتر)، ۱۳۷۸، نشر هومن، لس آنجلس.
نهنگ در صحرا (بیستمین دفتر شعر)، ۱۳۷۸، نشر هومن، لس آنجلس.
پژواک جان‌سرود دل‌آئینگان، انتشارات‌گردون، ۱۳۸۷، آ لمان، چ ۲، ۱۳۷۸، نشر کتاب، لس آنجلس.
شاعر خلقم، دهن میهنم(کهنسرودها)، ۱۳۷۸، نشر هومن، لندن، چ ۲، ۱۳۷۸، نشر کتاب، لس آنجلس.
جهان دیگری می‌آفرینم، ۱۳۷۹، آرش استکهلم.
عشق این خردِ برتر، ۱۳۷۹، یوتاچ، آستین.
تا انفجار گریه، ۱۳۷۹، یوتاچ، آستین.
مجموعهٔ جهار دفتر (کیهان درد، سنگ بر یخ، از بام آه، جانانهٔ شعر و جان زیبایی) در یک کتاب، ۱۳۸۲، بنیاد اسماعیل خویی، آتلانتا.

حافظ (ویراستهٔ دوکتاب از محمود هومن)، ۱۳۴۷، توس، تهران؛ چاپ ۴، جیبی، تهران.
جدال با مدعی، ۱۳۵۰، سپهر، تهران؛ چاپ ۲، ۱۳۵۷، جاویدان، تهران.
از شعر گفتن، ۱۳۵۰، سپهر، تهران.
شعر چیست؟ (بحثی با دکتر محمود هومن)، ۱۳۵۵، امیر کبیر، تهران، چاپ ۲، امیر کبیر، تهران.
آزادی، حق و عدالت (مناظره با دکتراحسان نراقی)، ۱۳۵۶، سپهر، تهران؛ چاپ ۲، ۱۳۵۷، جیبی، تهران.
شناخت‌نامه، اردشیر محصص، ۱۳۳۵۷، جیبی، تهران.
در پوست شیر، از: شون اوکیسی، ۱۳۵۰، رز، تهران؛ چاپ ۳، ۱۳۵۷، امیرکبیر، تهران.
چنین گفت زرتشت، از: نیچه، کتاب اول (با داریوش آشوری)، ۱۳۵۲، زمان، تهران.




برگرفته از وبلاگ چراغ های رابطه
ب نصرت درویشی

http://www.nosratdarvishi.com/

No comments:

Post a Comment