Saturday, July 4, 2009

A-Z MAJOR PERSIAN POETS - M,N

*javadMOJABI




لینک ها




جواد مجابی


۱) ریحان

« کجایی تو یارا؟
نگارا کجایی؟
نگارا کجایی تو، یارا؟
کجا برده‌ای، می‌بری باز مارا؟
بگو تا کجا را؟»

سرسپرده‌ام با باغِ جنون بهار
از آن همه نسرین و سوری و سوسن
نمی‌یابم برقرار
            جز بی‌قراری‌ی دلم
جهان چه دیر است و آدمیان دور.

جشن ادامه دارد، امّا
اشک راه تماشا بسته
مستانِ مست
راهم می‌زند جنون
              در بی‌راهه‌های ناگاه
              به نغمه‌یی چه آسان رفتیم از دست
آفتاب بر صندلی‌ام نشست و
                                    ذوب شدم من
تا آتشِِ جهانِ کهن گردم.


۱۸ ژوئن ۲۰۰۳ ـ ماربی‌یا




۲) شب بهاری

ماه مرا رها کند
تا که به خانه‌ام رَسَم
خانه مرا رها کند
تا به کرانه‌ام رَسَم
                        در گذری به بی‌کران.
جادوی وقتِ بی‌امان
می‌بردَم سبک عنان
کی دیگر باز می‌رسد
بوسه‌ی من، لبان تو
                        در نقاشی های این جهان.
حوری خفته را نگر
عریان آن‌سوی آبی‌اش
خواب‌اش را برده خوش
                        در تهِ چشم کهکشان.
بازستان مرا دَمی
از این عصر مویه‌گر
بازم خوانف مرا ببر
بنشان در پیش‌ات ای قمر
                        در آغوشم گیر یک زمان.
شادی غایب از نظر!
جانا
در این عمر در به‌در
این بارم رها مکن
که بهانه‌ام توای
            بازآ در دلم بمان

nematMIRZAZADEH,AZARM,javadMojabi,hamidMosadegh,fereydunMoshiri,manuchehrNeyestani
nematMirzazadeh

 ,...

*MOHAMAD MKHTARI

*HAMID MOSADEGH   حمید مصدق
.....



fereidun moshiri,a major persian poet,and a line from  his famous poem: kucheh/alley
http://www.mojbook.blogspot.com/

*FEREIDUN MOSHIRI   فریدون مشیری
b 30 Shahrivar 1305/21 Sep 1926,Tehran
D 2 Aban 1379,Tehran
Editor,poetry page,Roshanfekr Weekly
OEUVRES:
Unfound=Thirsty for storm,1334
Sin of the sea,Nil 1335
Cloud=Cloud and alley,Nil 1345
Believe in spring,1347
Fly with the sun,Safialishah 1347
Of the land of peace,
From silence
Pearl of love,Cheshmeh1365
Ah rain,Cheshmeh 1367
The most pleasant
Selected poems(Bargozideh),Bamdad 1349
Selected poems(Gozineh),Morvarid 1346
*Poem:
.....
Left in gloomy grief,That night and other nights
And did not look for vexed lover
And not passed that alley either
But without you
How I passed that alley
from:ALLEY.a long poem
بو ی باران
بوی سبزه
بوی خاک
شاخه های شسته
باران خورده پاک
آسمان ابی و ابر سپید
برگ های سبز بید
عطر نرگس
رقص باد
نغمه ی شوق پرستو های شد
خلوت گرم کبوتر های مست
نرم نرمک می رسد اینک بهار
می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه  های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال افتابان دریغ از تو اگر چون گل
نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم مسازد آفتاب
ای دریغ از ما دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه ی غم  را به سنگ
هفت رنگش می شود  هفتاد رنگ
هفت رنگش می شود هفتاد رنگ
faramarz soleimani:run with hurdle   دو با مانع introduction with selected and unpublished poems of manuchehr neyestani,tehran 1369,cover

*منوچهر نیستانی   MANUCHEHR NEYESTANI
b Kerman 1315/1935
d Tehran   1360/۱۹۸۲
BS,Tehran University
تو بی مضایقه خوبی که با منی ، ای دوست
از : دیروز-خط فاصله
You are unsparingly so good who are with me ,O friend !
from: yesterday - hyphen
فرامرز سلیمانی: منوچهر نیستانی بیدار خاموشی است که گرمای اشکش در سپیده ی تنهایی پیوسته با ماست .همراه این در یغ که چرا بیداران خاموشند ... منوچهر نیستانی در خطه ی فکر های خیامی است و از مرگ اندیشی قوی بر خوردار .شعر ش تلخ است .ادعا نامه یی پر طنز است و تفی به صورت زندگی  پرت پست پوچ  که هیچ است و بر سر هیچ ،های و هویی ..خیال مرگ است در نز ع که خود خالی ی بی سخنی است . شاعر  یغما زاده ی سال و ماه از دست داده یی است که با بغض شکسته در گلو ،گرفتار کابوس زوال است و راستی که چه مایه از آرزو با اوست ؟ او نماینده ی نسلی از شاعران ،بل نماینده ی نسل هایی است که اسیر توطیه ی خائنانه ی دستگاه های حکومتی شدند .دستگاه هایی که تمام کوشش شان صرف ویران کردن ذهنیت های خلا ق و خالقان فرهنگ ایرانی بود
از: شعر شهادت است
صفحه ۱۳۲ و صفحه 127
OEUVRES:
جوانه ۱۳۳۳
خراب ۱۳۳۷
۱۳۵۰ دیروز خط فاصله
گل او مد بها ر او مد۱۳۴۷ ،برای کودکان
خارستان،دیوان ادیب قاسمی کرمانی
دو با مانع,گزینش و مقدمه فرامرز سلیمانی ،۱۳۶۹
از کتاب های چاپ نشده :
مادر من که شعر های پس از دیروز خط فاصله است
یادداشت هایی بر کناره کتاب،گردشی در دیوان های شعر
مقدمه یی بر مقدمه ی متون کهن فارسی
...
manuchrNeyestani and his son tukaNeyestani
ا ینک ان عاشق  وا ر:
به شب
شبا نه ی دیگر
ز شهر می رفتیم
ستارگان مشایع بودند
ستارگان قد یم
فراز آمده از شهر پاک ابی ی خود
و فوج فوج
که از اوج شب نظاره کنان
کبوتران برفی بودند
سپید پوشان ارواح رفته گان
 به ما نگران
و اهتزاز پر اندوه دستمال سفید
و اشک هاشان باران نور و مروارید
جواهری که نثار من و تو می کردند
ولی تلالو لبخند تو جواهر من
و اشک شوق تو از هر ستاره بهتر من
تو حیف گفتی بازار
 مردم شیراز
چه قصه هایی
 گفتم
و اشک اشک تو باز
در ان سفینه جادو مسافران من و تو
و روز ها و شبان بی تسلسل معهود
و ان سفینه ی کوچک تمام دنیا بود
دو تن خدا ابدی حکمران در ان من و تو
 و دور
دور ز دوزخ ز دیگران من و تو
و ما گذشتیم آرام
و کوه های کریم رفیع رنگارنگ
ز گل ز سنگ گذشتیم و باغ ها گلسنگ
و از دماغه ی امید نیک نیز گذشتیم
ز خویشتن ز  هزاران  چیز گذشتیم
و ز ان بهشت که در او خدای معجزه گر
که قلب تازه بکارد درون سینه ی ما
من و توییم و شب دیگر و سفینه ی ما...
   

No comments:

Post a Comment