Sunday, March 25, 2012

موج 


ویژه شعر
سه *-
به انتخاب  فرامرز سلیمانی
از مجموعه شاعران قرن ایران 
احمد شاملو ،مهدی اخوان ،ه.ا.سایه ،سیاوش کسرایی جعفر کو ش آبادی ،فریدون تو للی ،پرویز خانلری   
*
احمد شاملو :





مهدی اخوان ثالث



.
*
ه.ا.سایه 
.
بسترم صدف خالی یک تنهایی ست 
و تو چون مروارید 
گردان آویز کسان دگری 
ه.ا.سایه 
.


سیاوش کسرایی 

جعفر کو ش آبادی:
خورشید خلق ماست 
روشندلان ستاره ی شب های مردمند 
بی شک ستاره یی که ز خورشید رخ نهفت 
خاموش می شود 
*


فریدون تولی :
به تو پیوسته 
.
به تو پیوسته دل از وحشت شب های دراز 
به تو پیوسته دل از تلخی دیدار شکست 
به تو ای نغمه راز
به تو ای غنچه مست 
به تو پیوسته دل ان جا که نه تریاک و نه جام 
نتواند که رهایی دهد از خویشتنم 
به تو پیوسته دل ان جا که پی از جنبش درد 
نیش پر کینه فرو برده چو ماری به تنم 
به تو ای ساغر لبریز امید 
به تو ای غنچه نیلوفر ناز 
به تو پیوسته دل از ننگ درنگ 
به تو پیوسته دل از رنج نیاز 
وه چه بتها که به شب های گرانبار و خموش 
غم دیرینه بر انگیخت از این جان تباه 
من شوریده به یاد تو در این کلبه تنگ 
دل افسرده رها کرده به پندار سیاه 
وه چه شب ها که به بیغوله ناکامی سرد 
پیش آیینه شکستم غم تنهایی خویش 
دست بر چانه  در اندیشه تلخ از سر درد 
رنگ جاوید زدم بر رخ رسوایی خویش 
به تو پیوسته دل از ظلمت روز 
به تو پیوسته دل از منت شام 
به تو ای گنج مراد 
به تو ای رنج مدام  
*


پرویز ناتل خانلری 
.
راز نیمه شب :
مه نیمه شبان ز خواب بر خواست 
نرمک نرمک بر آمد از کوه 
تنها بالای پشته بنشست 
بر رخسارش غباراندوه 
در دره گروه سبز پوشان 
نا گه چه قرار تازه دادند
کز دیدن ماه لب ببستند 
خاموش به جای ایستادند 
سر پیش فکند رود و بگذشت 
گویی کز مه خبر ندارد
 صد برق نگاه فکنده بر ماه 
هر چند بر او نظر ندارد 
مه را اندیشه یی ست در سر 
یادی مبهم والی قم انگیز 
جشنی و نشاط و بانگ نوشی 
اشکی بر چهره دلاویز 
خاموش نشسته ماه غمناک 
کوه و دره در حریر خفته ست 
شب راز مگوی خویشتن را 
در سایه بید بن نهفته ست  

1 comment:

  1. مگر: ابر اندیشه ورز چون توئی اینگونه همت ها

    گریه کردن های باران در کویر انتظار -
    وقت کم - حرف زیاد

    ReplyDelete