Tuesday, July 30, 2013

A*SH*N*A:MASSUD AMINI,M.RAVANSHIDم.روانشید



 م روانشید ، مسعود امینی ، شاعر و نویسنده.
  خرداد ١٣٤٥ ، آبادان ، ایران. ٢٩ می ١٩٦٦. مقیم سوئد



(...)


کابوس هایم در روز
کابوس هایم در شب
کابوس هایم در سنگ و ستاره / در سپیده و صنوبرِ سبز
کابوس هایم بر دریا می گذرد .


پارو بزن !
پارو بزن غریقِ تنها مانده
غریقِ بی هوازیِ لخت –

پارو بزن غریقِ فراموش !
غریقِ غافل از مرگ / غافل از زندگی .

مرغانِ بسیاری
ترانه ی دست و پاروهای خسته را
از اقیانوسِ لجوج
با خود حمل کرده اند –
حامله بر دریا
حامله بر خشکی ...


دریغا !
جهان سینه به سینه ی مرغ می رود
غافل از زندگی / غافل از مرگ .


همین است
همین است :
صدای آدمی را کسی
لا به لای پیراهنش نمی شنود دیگر .


کابوس هایم سینه به سینه چرخ می خورد ...

..............................................
م.روان‌شید
١٣٧٨تهران




No comments:

Post a Comment