Thursday, November 22, 2012

A*SH*N*A:SHAMS LANGRUDI شمس لنگرودی





Shams langrudiشمس لنگرودی 
A*SH*N*A

شعر خوب، شعري است كه كاملا روشن نشود.
در حقيقت، در شعر نوعي معناناپذيري وجود دارد؛ نه بي‌معنايي؛ زيرا ذات شعر استعاره است و آن‌چه شعر از آن مي‌آيد، نادانستگي‌هاست؛ نه ناداني‌ها.
اساس شعر با اساس نثر متفاوت است. نثر براي خبررساني است؛ اما شعر امري استعاري است. آن‌چه اهميت يك شاعر را نشان مي‌دهد، كيفيت استعاره اوست. شاعراني مثل صائب تبريزي و وحشي بافقي شاعران خوبي هستند؛ اما كيفيت استعاره شعر حافظ را ندارند؛ چرا كه در اشعارشان مي‌توان كلمات را با كلماتي ديگر عوض كرد.
شمس لنگرودي


بوسه های تو تسکینم می دهد
خوابی شیرین
که در انتظار تعبیرش نبودی،
بارانی

که دانه ، دانه تمیز می شود
و روی گونه ی من می نشیند ،
کاسه ای از صدف که فرشتگان پاک کرذه اند
تا از لبخندت پر شود
این جایی تو
در آتش دستهای من
و تشنه و بی امان می باری و می باری
و تسکینم می دهی

---
روز
حلقه آتشینی به من داد
شب
شمد پاره روشنی از گل‌ها،
روز
پیراهن دست‌دوزی
از جرقه خورشیدها به من داد
شب، شب‌پره‌ها
بر چرخ سفیدشان
تا سپیده مرا
بر کرانه آسمان چرخاندند
هنگامی که سوال کرده بودم:
«به چه کار من می‌آیید
روز و شب
به چه کار من می‌آیید!»

شمس لنگرودی
آوازهای فرشته بی‌بال

No comments:

Post a Comment