Wednesday, November 14, 2012

A*SH*N*A:FERESHTEH SARI فرشته ساری

 فرشته ساری 
زاده ی هفتم تیر ١٣٣٥ تهران  
کتابها :
  ...
 فرشته ساری از رفتن ها و دویدن ها خسته  است اما به جوانی و جوان شدن زندگی امید دارد  .
-فرامرز سلیمانی:بارورتر از بهار ، دنیای مادر ،تهران ١٣٧٠/١٩٩١
شعری برای زندانیان و جان باختگان دهه ی شصت که رسانه ای نداشتند جز گوشه ی مجموعه شعری ....از کتاب « پژواک سکوت »
تقدیم به آخرین جان باخته « ستار بهشتی »

شبیخون

پُرهجوم می آیند و ماه
چهره می پوشاند در غبار
پُرتاخت می آیند و گلِ قاصدک
هلاک می شود در چرخشی بی قرار
پُرشیار می کنند اندامِ زمین را
به دنبالِ بذرها
و نمی بینند رویای سبزش را

پُرکمند می آیند
کوچه پُراسرار می شود
به جست و جوی تو
هر سایهِ هراسیده را می کاوند
نیزه هاشان بسترِ تو را می شکافد
و پروازِ تو پهنه ی شب را

از کوچه می روند و نمی بینند
ماهِ شاهد را

موجِ داغِ خون بر موزاییک حیاط
سحر در گلوی خروس
بر قلبم شبیخون می زنند .

از کتاب « پژواک سکوت» چاپ

١٣٦٥

.

چه می گذرد بر نقطه یی ؟
که می گذرد از حرف ها
قرار نمی گیرد بر آن ها
می رسد بی حرفی
به پایان خط

از کتاب « روزها و نامه ها۱۳۸۱ » 

.

عصرها که سرریز می شوند
باغ های بنفش
از فنجان من
عصرها
که یاسمن ها و کلاغ ها
که باغ ها تیره می شوند
که فاجعه سُر می خورد
بر خاکِ خبر




میان این همه من در صفِ مشرکانِ من
عصرها
که باغ ها سرریز می شوند
جز چشم بازِ تهِ فنجان قهوه
باغ ها حل می شوند

از کتاب « یکی از ما....( سی لحن باربد )،١٣٨٧



No comments:

Post a Comment