Sunday, August 12, 2012

ALI AKBAR DEHKHODA-1 علی اکبر دهخدا و مقدمه نوآوری

دکتر فرامرز سلیمانی 
اسلوب های هنری که توسط شخصیت های بزرگ تر به روی کار می اید نتیجه شخصیت های کوچک کوچک است 
-نیما: ارزش احساسات 
نیما با پی بردن به ارزش احساسات و همچنین نا رسایی عرو ض  عرب در بیان احساسات وعواطف زندگی امروز ،به براندازی قانون ها و قاعده های دست و پا گیر شعر کهن آغاز کرد و با ژ رف نگری و تامل در این گونه شعر ،اشراف بر شعر اروپایی بویژه سمبولیزم فرانسه ،آشنایی با شعر فرهنگ های همسایه، همراه نظریه پردازی ،به سیستم و سامانه و نظامی تازه رسید که ما آن را نظام نیمایی یا نیماییزم ، و حاصل هنری و آفرینشی آن را شعر نیمایی یا شعر امروز ایران ، و یا به روایتی : شعر  می نامیم .
با قتل جهانگیرشیرازی، صو ر اسرافیل،مسمط علی اکبر دهخدابه سال ١٢٨٨ خ  انتشار یافت که در زبانی کهن اما با قافیه ها و ترکیبی زبانی به وام از شعر میرزا علی اکبر صابر شاعر ترک زبان، در سوگ  یار و همکارش در نشریه صوراسرافیل نشست.
دهخدا آنگاه  پس از شعرهایی دیگر به کار طنز و سپس به لغتنامه پرداخت و تجربیات شعر ی اش را دنبال نکرد
ای مرغ سحر چو این شب تا ر
بگذ شت ز سر سیاهکاری
وز نغمه روحبخش اسحار
رفت از سر خفتگان خماری
بگشو ده گره ز زلف زرتا ر
محبوبه نیلگون عما ری
یزدان به کمال شد پدیدار
و اهریمن زشتخو حصاری
یاد آر ز شمع مرده یاد آر
علی اکبردهخدا،ازشعر یادآر زشمع مرده یادآر
هیچ کس واسه ما یک پا پا سی کار نکرد
به از این خوش غیرتا ذره ای کردار نکرد
چه خیانت ها که اون بی رگ دیندار نکرد
تا سوار خر خود شد خرشو بار نکرد
باز بگو مشروطه چرا از ما بیزار شده
-علی اکبر دهخدا،مشتی اسمال نمیدونی چه کشیدیم به حق
از روزنامه جنگل،چاپ کسما، گیلان
دهخدا در شعر های ادیبانه یا طنز آمیزش ، به سبک صابر و نسیم شمال ،در دوران فعالیت سیاسی به مضامین میهنی پرداخت .او پیرو مرام اشتراکی بود و آن را در شعر هایش دخیل می دا شت و نیز از نوشته های دوران بیداری نشات می گرفت همچون آثارمیرزا آقا خان کرمانی، میرزا فتحعلی آخوند زاده ، عبدالرحم طالب اف،
 میرزا ملکم خان کرمانی، سید جمال اسد آبادی ،ملک المتکلمین،صور اسرافیل،احتشام السلطنه ،ناصر الملک
فارغ التحصل آکسفورد،محمد علی فروغی... و این ها به شعر او غنا می بخشید اما نو گرایی و نو آوری  نیاز به کوششی پیگیر دا شتکه او دیگر بدا نمی پرداخت

در همان سال ١٢٨٨ خ بود که ابو القاسم لاهوتی  شعر به ظاهر نو یا در واقع بحر طویل وفای به عهد را سرود که به جای نو آوری،نو گرایی و نو سرایی ،بیشتر باید آن را یک شعر پیش نیمایی  و ترکیب کهن و متجددقلمداد کرد
اردوی ستم خسته و عاجز شد و برگشت
برگشت نه با میل خود از حمله احرار
راه باز شد و گندم و اذوقه به خروار
هی وارد تبریز شد از هر در و هر دشت
بیان و کلام و فضای کلاسیک ،پیش از رسیدن به زبان نیمایی و فضاهای شعری ان در آثار دیگر لاهوتی به چشم
می خورد که بیشتر آن همان  شعر گل و بلبل رایج است .لاهوتی پس از انتشار افسانه نیما در ١٣٠١خ به ظاهر به نوعی شعر نیمایی  و یا بهتر شعر پیش نیمایی با محتوای کلاسیک می رسد و پس از ان نیز در سال ١٣٠٤ شعر هجایی سرود دهقان رامنتشر می کند و آنگاه در دوران زندگی در تاجیکستان ، شعر هایی دیگر که بیشتر محتوای سفارشی ، شعاری و حزبی در زمینه رزم و پیروزی دارد و در فرایند و روال نو گرایی شعر نیمایی ارزشی تازه را پدید نمی آورد
من فرزند یک دهقانی بودم
در قشلاق های تاجیکستان
یک زمین داشتم آن را می کا شتیم
نان می خوردیم از محصول آن 
از نظر تاریخی شایداز  نخستین کسانی هم که در ایران به اهمیت سرودن شعر نو  پی برد  و در آثارش ش نشان داد میرزا یحیی دولت آبادی بود که به سال ١٢٩٠ خ . با نادیده گرفتن عروض رایج به سرودن شعر هجایی پرداخت اما حرفه شاعری یحیی
 دولت آبادی چندان نپایید و نیز هرگز به تاملات شاعرانه  و بینش  نقادانه شعری نکشید و فرآیندی سیستمی نشد تاراهگشای دیگران باشد
صبحدم پیمانه شد از خفتن لبریز 
جام بیداری در کف کجدار و مریز 
خواب با چشمانم اندر جنگ و گریز 
نه خواب بودم نه بیدار 
نه مست بودم نه هوشیار 
یحیی دولت آبادی،از شعر صبحدم
در همان دهه  پیش از ١٣٠٠ خ بود که شعر های شمس کسمایی و آنگاه شعر ها و نقطه نظرهای تقی رفعت نیز در نشریه آزادیستان آذربایجان انتشار یافت که مثل نیما معتقد بود شاعر چکیده زمان است .با وجود این ها و  به خاطر محتوای کهن در کارهای کسمایی و  یا کارنامه کوتاه شاعر ی رفعت و خودکشی او پس از شکست قیام خیابانی ،کارهاشان فرصت ر شد
.و بالیدن  نیافت و به تاریخ پیوست
نیما  شعر مشروطه راکه شعر وطنی اش می خواند ند  شعر توپ و تفنگدار می دانست و یا کاریکاتوری از اختلاط
 قدیم و جدید ، چیزی که مشکل اصلی ایرج ،بهار ،پروین و یا دهخدا،لاهوتی ودیگر شاعران هم قلمداد می شد
 نیما مانیفست شعریش را به سال ١٢٩٩ خ با ترکیب من ندانم در شعر قصه رنگ  پریده آغاز کرد ،و سپس شب نیمایی ،شب هو ل ، شب شوم، شب وحشت انگیز،  شب مطلق در قطعه ی ای شب که به سال ١٣٠١ خ به چاپ رسید.
در همین سال بود که نیمامانیفستش را  در شعر افسانه با سادگی و صداقت  تکامل بخشید و بر بیان مکالمه طبیعی شعر ،و شکل  نمایش و تیاتر تاکید ورزید ضمن آن که در خطاب  به پیشینیانش نیز کلامی اعتراض آمیز را پیش گرفت و بر کید و حیله و ریا تا خت .افسانه نیما که در نشریه قرن بیستم میرزاده عشقی چاپ شد این شاعر را در شعر سه تابلوی مریم تحت تاثیر گرفت اما او نیز عمری کوتاه
دا شت و مسیر شاعریش در کارنامه شعر نو با قتل او در زمان رضا شاه متوقف شد
سر گذشی که با فرخی یزدی شاعر سیاسی مشترک بود و خاموشی و گوشه نشینی عا رف در دره الوند همدان نیز چندان از ان متفاوت نمی نمود
*
نو گرایی ، نوآوری و نوآفرینی یک حرکت جمعی انقلابی است .در این حرکت برخی دلزده و خسته می شوند و در راه می مانند.بر خی از دست می روند و کوشش شان ساکت و ساقط می ماند. برخی هرگز به آغاز نمی رسند و در تمایلاتشان به شکل های بیانی کهن و دلبسته گی به عناصر آشنا و مکرر گم می شوند. برخی نیز آغاز را با تامل نقادانه و کار افرینشگرانه به پیش  می برند و برای دیگرانی که می آیند به میراث می گذارند..دهخدا در آغازی کوتاه و محدود به این انقلاب رسید اما به راه های دیگر رفت.نیما از آغاز حرکتی انقلابی را پی گرفت و نامش را بر شعری تازه و روش نگرشی نو نهاد تا شعر و شاعر امروز را در شعر نیمایی و حتا پسا نیمایی هویت دهد.
*
همچون نیما ، نسیم شمال و چند تنی دیگر ،دهخدا نیز طنز را تجربه کرد .طنز و طرفه و طیبت و فکاهه و خنده گری برای تصعید و تعالی روح انسانی و ترقی انسانیت و انسانگرایی ، همیشه با جانب هایی نقادانه و نو آورانه همراه بوده است تا آن جا که با فراواقعگرایی پهلو می زده است. علی اکبر دهخدا با بهره از هوش شاعری به نیش و نوش طنز و فکاهه روی آورد تا لبه ی تیز قلمش را برای حمله به قدرتمداران و بهبود و پیشرفت اجتماع سنتی به کار گیرد
سلسله مقالات طنز آمیز دهخدا ی مشروطه طلب و آزادی خواه ،با نام مستعار دخو،به همان معنی دهخدا و کدخدا
در نشریه صور اسرافیل به مذاق محمد علی شاه و همپالکی هایش خوش نمی آمد تا ان جا که جهانگیر خان ،مدیر صور اسرافیل را دستگیرکردو در باغشاه تهران به چوبه اعدامش سپرد. دهخدا به سفارت انگلیس پناه برد  و سپس به اروپا به تبعید رفت .طنز شاعر تبعیدی ،به  عنوان اسباب بیداری اجتماعی، و- هم نماد نو آوری در اروپا هم در همان نشریه صوراسرافیل ادامه یافت تا باز وسایل باز گشت او به وطن فراهم شود.
دهخدای شاعر نو آور و خندستان گر =ساتیریست اکنون  دیگر به تدریج  به کار آکادمیک و دانشگاهی روی آورد و رفته رفته از شعروشاعری دور تر شد و به دلمشغولی دیگر خود،لغتنامه پرداخت . کار و پژوهشی سترگ و آنسیکلوپدیک تا که همراه با میراث های دیگرش بر جای ماند
شاید پایمردی نیما در شعر و شاعری و دوام و گسترش تاملات نظری و نقادانه او در این  تقدیر یاتصمیم دهخدا و دیگران بی تاثیر نبود که
برخی زندگی را زود وداع گفتند یا ناچار به ترک آن گشتند. گرو هی از شعر و شاعری جدی  دست شستند و به سوی ترانه سرایی و یا پژوهش و تحقیق و تدریس رفتند و یاجلب سیاست و قدرت  شدند و یدک کشیدن القاب و عناوین و وزارت و وکالت  راترجیح دادند، عده یی هرگز به نو گرایی و  نو آوری و نو  ا فرینی در شعر نرسیدند و پاره یی نیز از میان راه باز گشتند و گاه هم بودند گمگشته گانی که مجموعه یی از این اوصاف بودند و بدان افتخار می ورزیدند!
یقین کردمی مرگ اگر نیستی ست
از این ورته خود را راهانیدمی
بدان عرصه پهن بی ازدحام
خر و بار خود  را کشانیدمی
 به جسم و به جان هر دوان مردمی
ز هستی رسان بگسلانیدمی
بر این قله  شوم ذات الصور
به تحقیر دامن فشانیدمی
مر این معدن خار و خس را به جای
بدین خوش علف گله مانیدمی
علی اکبر دهخدا : قطعه مرگ
فرامرز سلیمانی ، نیو آورلینز، تابستان ١٣٩١/٢٠١٢

1 comment:

  1. This essay on Ali AkbarDehkhoda,as part of my book SHER SHOHADAT AST,3rd Ed.
    been sent to Bidjan Assadipour for Daftar Honar,Dehkhoda special issue,to be published by March 2013.--FS

    ReplyDelete