Sunday, September 30, 2012

آ*ش*ن*ا:آرشیوشعرنوایران...مهردادفلاحA*SH*N*A:MEHRDAD FALLAH

A*SH*N*A:ARSHIV SHER NO IRAN
MEHRDAD FALLAH مهرداد فلاح 

1

"بیست روز" تمام شد
در بزنید تا باز شویم
ما چشم داریم
بال هم
ببخشید که چند صدا جلوتر می  خوانیم
ما پوست می  ترکانیم
2
سینه سپر کرده  اید که باد تقویم  ها را ورق نزند ؟
نزند !
باران که بر بام تان می  خواند
هی سرخ می  شوید که یعنی ایست
بهتر نیست کمی به آینه برگردید ؟
این پا سفت کردن مدام
چیزی از سنگ در شما رویانده  است
این بغض را بترکانید
باران
به شما لطف می  کند
3
با لکنت راه می  رویم
سر به هوا می خوانیم
چاه ما را می  شناسد
دیوار هم
جا نمی  زنیم
دور می  زنیم
نه از این کوه  ها که راست ایستاده  اند می  ترسیم
نه از این دره ها که دراز شده اند
باز هم بگویم ؟
بگذریم
شما بگویید !
مهرداد فلاح 
حالا که دیوار
................
حالا که دیوار از رو نمی رود
من رو بر می گردانم
از رفتن نمی مانم
اگر شده زمین را نقب می زنم
تا دوباره به آسمان برسم

از گلوی فراموشی پایین نمی روم
درخت را به تنهایی ام می خوانم
پرنده را به خاموشی ام
و می گذارم دریا به خوابم بیاید
من با قله ها قرار گذاشته ام

نگاه کن !
جاده ها
دنباله ی رویای منند

No comments:

Post a Comment