Thursday, May 31, 2012

A*SH*N*A:MARYAM AMOOSA  مریم آموسا

مریم آموسا 
زاده ی ٧ مارچ ١٩٧٩/
١٦ اسفند ١٣٥٨ تهران 
درختان به تسلی
دامن گشاینده تا صبح
اما پنجره 
غروب است
نشسته
گرداگرد اندوهی چند
که دیرسال می زید
تقابل و ترکیب تناقض ها کابوسی است که به روشنی طرح می شود. صبح است که تا پنجره غروب را می گشاید.
تسلایی است که باساختاری نامتقارن درمقابل اندوه می نشیند تا دینامیزم تصویرهاراتکامل بخشد
تا دایره گشوده گی را به بسته بودن پنجره برساند، در حرکتی سهمناک و طنز آور که ناهمگونبندی و فراواقع نگری راغافلگیرانه در هم می آمیزد، 
که همیشه هراس و سخره را همراه دارد. کوتاهی این روایت بلند نیز طنز دیگری است درشعر مریم
هرچند که تصویری دیرسال و زمانمندرابه دست می دهد.
--فرامرز سلیمنی
   

No comments:

Post a Comment