علیرضا پنجه ای
به خیالی هیچ
از من گذشتی
حالا که خالی از خیال تو هیچم
بر من مپیچ و بگذار
این پیچ ِآخر زندگی را
گرداگردِ تو آنقدر بپیچم
که دور شوم از نقطهی تو
آنگاه بیهویتترین
کلمه دو حرفی جهان باشم
- همینت، سزات!
آن ِ وصل
ـــــــــــــ
من و این شعبده
و چشمانی که در تو میگیرد
هرکه باور نکند
تو که هر شب بیباورم نیستی
خرگوشِ دلی که میجهد
تا آغوش تو را به شعبده بنشیند
علیرضا پنجه ای
به خیالی هیچ
از من گذشتی
حالا که خالی از خیال تو هیچم
بر من مپیچ و بگذار
این پیچ ِآخر زندگی را
گرداگردِ تو آنقدر بپیچم
که دور شوم از نقطهی تو
آنگاه بیهویتترین
کلمه دو حرفی جهان باشم
- همینت، سزات!
آن ِ وصل
ـــــــــــــ
من و این شعبده
و چشمانی که در تو میگیرد
هرکه باور نکند
تو که هر شب بیباورم نیستی
خرگوشِ دلی که میجهد
تا آغوش تو را به شعبده بنشیند
No comments:
Post a Comment