Ali Akbar Dehkhoda،poet, satirist, scholar
دهخدا: مسمط «یاد آر ز شمع مرده یاد آر»
علی اکبردهخداکه در ۵ بند۹ پاره سروده شده است.
تنها شعر عمده ی شاعر است که در گفتمان نو آوری شعر امروز ایران
می توان از آن یاد کرد
با قتل جهانگیر شیرازی صور اسرافیل، مسمط علی اکبر دهخدا به سال ١٣٨٨ خورشیدی انتشار یافت که در زبانی کهن اما با قافیه ها و ترکیبی زبنی به وام از شعر میرزا علی اکبر صابر -شاعر ترک زبان - در سوک یار و همکارش در نشریه ی صور اسرافیل نشست
-بنگرید
فرامرز سلیمانی: علی اکبر دهخدا و مقدمه ی نو آوری ،دفتر هنر ویژه ی علی اکبر دهخدا،شماره ٢١،
اسفند ١٣٩١،ص ص ٣٢٥٨ تا ٣٢٦٠
علی اکبردهخداکه در ۵ بند۹ پاره سروده شده است.
تنها شعر عمده ی شاعر است که در گفتمان نو آوری شعر امروز ایران
می توان از آن یاد کرد
با قتل جهانگیر شیرازی صور اسرافیل، مسمط علی اکبر دهخدا به سال ١٣٨٨ خورشیدی انتشار یافت که در زبانی کهن اما با قافیه ها و ترکیبی زبنی به وام از شعر میرزا علی اکبر صابر -شاعر ترک زبان - در سوک یار و همکارش در نشریه ی صور اسرافیل نشست
-بنگرید
فرامرز سلیمانی: علی اکبر دهخدا و مقدمه ی نو آوری ،دفتر هنر ویژه ی علی اکبر دهخدا،شماره ٢١،
اسفند ١٣٩١،ص ص ٣٢٥٨ تا ٣٢٦٠
ایرانلی دئییل٬ جمله بیلیر «مند علی» یم من
گرگان جفا و ستمین چنگلی یم من
ایرانلی لارین باشلاری نین انگلی یم من
سوررام٬ ایچرم٬ قانلارینی٬ چون زلی یم من
لاشه اؤزومون٬ ات اؤزومون٬ قان اؤزوموندور
شوکت اؤزومون٬ فخر اؤزومون، شان اؤزوموندور
علی اکبر صابر
شاعر آذربایجانی
.
«در روز جمعه٢٢ي الاول ١٣٢٦ميرزاجهانگيرخان شيرازي ـ رحمت الله عليه، يكي از دو مدير صوراسرافيل» را
قزاقهاي محمدعلي شاه دستگير كرده و به باغ شاه بردند و در ٢٤ماه در همانجا او را به طناب خفه كردند.
بيست و هفت، هشت روز ديگر چند تن از آزادي خواهان و از جمله مرا ازايران تبعيد كردند و پس از چند ماه به خرج مرحوم مبرور ابوالحسن معاضه السلطنه پيرنيا بنا شد در ـ ايوردون ـ سوئيس روزنامه صوراسرافيل طبع شود. در همان اوقات شبي مرحوم ميرزا جهان گيرخان را به خواب ديدم در جامهٔ سپيد (كه عادتا در تهران در برداشت) و به من گفت: «چرا نگفتي او جوان افتاد؟» من از اين عبارت چنين فهميدم كه ميگويد: چرا مرگ مرا در جايي نگفته يا ننوشتهاي؟ و بلافاصله در خواب اين جمله به خاطر من آمد: «يادآر زشمع مرده ياد آر» در اين حال بيدار شدم و چراغ را روشن كردم و تا نزديك صبح سه قطعه از مسمط ذيل را ساختم. و فردا گفتههاي شب را تصحيح كرده و دو قطعه ديگر بر آن افزودم وقزاقهاي محمدعلي شاه دستگير كرده و به باغ شاه بردند و در ٢٤ماه در همانجا او را به طناب خفه كردند.
در شماره اول صوراسرافيل منطبعه ايوردن سوئيس چاپ شد
ای مرغ سحر، چو این شب تار | بگذاشت ز سر سیاهکاری | |
وز نفحهٔ روحبخش اسحار | رفت از سر خفتگان خماری | |
بگشود گره ز زلف زر تار | محبوبهٔ نیلگون عماری | |
یزدان به کمال شد پدیدار | واهریمن زشتخو حصاری |
یاد آر ز شمع مرده، یاد آر
ای مونس یوسف اندر این بند | تعبیر عیان چو شد تو را خواب | |
دل پر ز شعف، لب از شکر خند | محسود عدو، به کام اصحاب | |
رفتی بر یار خویش و پیوند | آزادتر از نسیم و مهتاب | |
زان کو همه شام با تو یک چند | در آرزوی وصال احباب |
اختر به سحر شمرده، یاد آر
چون باغ شود دوباره خرم | ای بلبل مستمند مسکین | |
وز سنبل و سوری و سپرغم | آفاق، نگارخانهٔ چین | |
گل، سرخ و به رخ عرق ز شبنم | تو داده ز کف قرار و تمکین | |
زان نوگل پیشرس که در غم | ناداده به نار شوق تسکین |
از سردی دی، فسرده یاد آر
ای همره تیه پور عمران | بگذشت چو این سنین معدود | |
وان شاهد نغز بزم عرفان | بنمود چو وعد خویش مشهود | |
وز مذبح زر چو شد به کیوان | هر صبح شمیم عنبر و عود | |
زان کو به گناه قوم نادان | در حسرت روی ارض موعود |
بر بادیه جانسپرده یادآر
چون گشت ز نو زمانه آباد | ای کودک دورهٔ طلایی | |
وز طاعت بندگان خود شاد | بگرفت ز سر خدا، خدایی | |
نه رسم ارم، نه اسم شداد | گل بست زبان ژاژخایی | |
زان کس که ز نوک تیغ جلاد | مأخوذ به جرم حقستایی |
تسنیم وصال خورده، یادآر
No comments:
Post a Comment