.....Shahram Geravandi/Majid Nafici
مهاجرت شتابزده و گاه ناگزیر شاعران و نویسندگان و هنرمندان ما به خارج از کشور ، ادبیاتی را سر و شکل و هیات بخشیده و داده به نام ادبیات مهاجرت . نویسنده و شاعر و هنرمند مهاجر ، هنرش آغشته به دلتنگی است . شاید در زندگی شخصی آدم سرخوشی هم باشد . ولی من این دلتنگی را به همان میزان در شعر مانا آقایی می بینم که در شعر مریم هوله و گراناز موسوی و یا پیام فتوحی پور یا حتا در شعر اسماعیل خویی فرامرز سلیمانی
و جلال سرفراز و یا نادر نادرپور روانشاد که البته هر کدام جایگاه خاص خود را دارند و سیاق و سبقه ی متفاوتی را برگزیده اند .
و یا در قصه نوشته های عباس معروفی و رضا قاسمی و یا نقدهای سینمایی پرویز جاهد حتا . ادبیات مهاجرت را باید در ظرف خودش به محاکات بنشینیم و داوری کنیم .
شهرام گراوندی
شب ولی
امتداد مژه های خواب آلوده ی توست
که به کمندهای ناوک مژگان مجسمه های اساطیر قدیم می ماند
وقتی خوابیده ای
- علی الخصوص –
جهان از ترنم و ترانه
تهی ست
*
*
کوزه ی شای: نوروزانه
------------------------------ --
بگذار تو را چون کوزه ای پر کند
و از دستهای تو
چون دانه های خوشبوی شای بردمد
نوروز خواهد آمد
و تو بر سفره ی هفت سین خواهی نشست
در آینه نگاه خواهی کرد
و همراه با ماهی سرخ
از تنگی تنگ آب خواهی رست
و از انزوای سنجد،
وقار سمبل،
اضطراب سیر،
مستی سرکه،
و شادی سکه خواهی گذشت
و همراه خواجه شیراز
از صدای عشق پر خواهی شد
و آنگاه، چه غم!
چون سیزده درآید
بر آبِ روان خواهی شد
و از زیبایی لحظه های عشق
با دشت و آسمان سخن خواهی گفت.
مجید نفیسی
١٩٩٥
مهاجرت شتابزده و گاه ناگزیر شاعران و نویسندگان و هنرمندان ما به خارج از کشور ، ادبیاتی را سر و شکل و هیات بخشیده و داده به نام ادبیات مهاجرت . نویسنده و شاعر و هنرمند مهاجر ، هنرش آغشته به دلتنگی است . شاید در زندگی شخصی آدم سرخوشی هم باشد . ولی من این دلتنگی را به همان میزان در شعر مانا آقایی می بینم که در شعر مریم هوله و گراناز موسوی و یا پیام فتوحی پور یا حتا در شعر اسماعیل خویی فرامرز سلیمانی
و جلال سرفراز و یا نادر نادرپور روانشاد که البته هر کدام جایگاه خاص خود را دارند و سیاق و سبقه ی متفاوتی را برگزیده اند .
و یا در قصه نوشته های عباس معروفی و رضا قاسمی و یا نقدهای سینمایی پرویز جاهد حتا . ادبیات مهاجرت را باید در ظرف خودش به محاکات بنشینیم و داوری کنیم .
شهرام گراوندی
شب ولی
امتداد مژه های خواب آلوده ی توست
که به کمندهای ناوک مژگان مجسمه های اساطیر قدیم می ماند
وقتی خوابیده ای
- علی الخصوص –
جهان از ترنم و ترانه
تهی ست
*
*
کوزه ی شای: نوروزانه
------------------------------
بگذار تو را چون کوزه ای پر کند
و از دستهای تو
چون دانه های خوشبوی شای بردمد
نوروز خواهد آمد
و تو بر سفره ی هفت سین خواهی نشست
در آینه نگاه خواهی کرد
و همراه با ماهی سرخ
از تنگی تنگ آب خواهی رست
و از انزوای سنجد،
وقار سمبل،
اضطراب سیر،
مستی سرکه،
و شادی سکه خواهی گذشت
و همراه خواجه شیراز
از صدای عشق پر خواهی شد
و آنگاه، چه غم!
چون سیزده درآید
بر آبِ روان خواهی شد
و از زیبایی لحظه های عشق
با دشت و آسمان سخن خواهی گفت.
مجید نفیسی
١٩٩٥
کوزه ی شای: نوروزانه
|
No comments:
Post a Comment